نگاهی جامعه شناختی به بازآفرینی اسطوره‌های آرش در میدان ادبی ناسیونالیستی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه گلستان

2 کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه گلستان

چکیده

در جامعه­شناسی پساساختارگرا که شاخص­ترین چهره آن پیر بوردیو است، به بررسی رابطه فرد و ساختار پرداخته می­شود تا تأثیر متقابل اراده انسان و ساختارهای اجتماعی بر زندگی او کم‌رنگ نشود و تحلیل نهایی نیز دچار نسبی باوری حاکم بر اندیشه‌های پست­مدرن نگردد. بوردیو به جای مفهوم ساختار، مفهوم میدان را به کار می­برد، به نظر او هر فرد در طول زندگی خود با میدان­های متفاوت اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درگیر است و حرکت­هایی که در درون این میدان­ها رخ می­دهد، آگاهانه و ناآگاهانه، بر زندگی او تأثیر می­گذارند. یکی از این میدان­ها، میدان ادبی است. او معتقد است عاملیت، ساختار و ارتباط متقابل آن‌ها نقشی اساسی در شکل­گیری متون خلاقۀ ادبی دارند. به همین منظور اسطورۀ آرش که در دورۀ معاصر یکی از اساطیر پر طرفدار بوده است، بر اساس این نظریه تحلیل گردید. داستان آرش کمانگیر یکی از اساطیر ایرانی است که توسط بهرام بیضایی، مهرداد اوستا و ارسلان پوریا در میدان ادبی ناسیونالیستی ایران بازآفرینی شده است؛ تحلیل این سه منظومه به شیوه بوردیو نشان می­دهد که ویژگی­های مشترک میدان ادبی ناسیونالیستی ایران در هر سه بازنویسی به چشم می­خورد، یعنی بیگانه­ستیزی، تأکید بر زبان مشترک، تاریخ مشترک، افتخارات قومی و مرزهای مشترک که درون‌مایه ثابت بازنویسی­های مورد نظر هستند و در فرم‌های متفاوتی تکرار می­شوند.

کلیدواژه‌ها